حسین خاموشی نویسنده برگزیده جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی:
مهمترین چالش امروزه همه هنرمندان معیشت است؛ نویسندگی در حاشیه است
حسین خاموشی نویسنده برگزیده جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی مهمترین چالش امروزه بیشتر هنرمندان را معیشت می داند و معتقد است امروزه به همین دلیل نویسندگی در حاشیه است.
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در چهارمحال و بختیاری، چهارمین جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی با هدف ارج نهادن به هنر نمایشنامهنویسی و با هدف تولید نمایشنامه و معرفی نمایشنامهنویسان خلاق و دستیابی به تولیدات نمایشی مطلوب و اثرگذار از سوی واحد هنرهای نمایشی حوزه هنری چهارمحال و بختیاری برگزار شد و منتخبین آن 7 مرداد در شهرکرد معرفی شدند.
حسین خاموشی نویسنده جوان استان خراسان رضوی شهر تایباد که در چهارمین جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی مقام نخست را از آن خود کرده است.
حسین خاموشی متولد سال 1369 در استان خراسان رضوی است او با قلم خود درباره شروع نوشتن و نویسندگی می گوید. اولینباری که به سمت نوشتن کشیدهشدم، دوران دبیرستان بود. تحتتاثیر شاهنامه بودم؛ البته همان معدود ابیاتی که در کتابهای درسی بود. آمدم نزدیک دویست بیت نوشتم که مشخصا ابیات وزن نداشتند، فقط قافیه داشتند و سعی کردهبودم تعداد کلمات در مصرعها برابر باشند؛ ولی قصهای در آن ابیات شروع میشد و پایان مییافت. با شور و اشتیاق بردم دادم معلم ادبیاتمان. دفتر را باز کرد نگاهی انداخت و بست؛ یکدقیقه هم طول نکشید؛ دریغ از یک آفرین. من آدم درونگرایی بودم؛ منزوی، خجالتی و کمحرف. با سرخوردگی نشستم سرجام و بعدش رفتم تو لاک خودم. بعد از وقفهای طولانی با آمدن تلگرام دوباره شروع به نوشتن کردم. در دنیای مجازی زبانم از جنس کلمه بود که حسابی برونگرا و حرافم کردهبود. دلنوشتههایم را خانم لیلا کاظمیفراهانی خواندند و مشوق و اولین معلم نوشتنم شدند. بعد از آن شروع به نوشتن داستانکوتاه کردم. عضو انجمن داستانی میعاد شدم و شاگرد اخلاق و داستانِ برادر بزرگم، حمیدرضا محدثی شدم. سپس دورهی داستانکوتاه شرکت کردم به استادی داوود غفارزادگان و آخرسر همینتازگیها دورهی فیلمنامهنویسیِ استاد عزیزم، مهران کاشانی را تمام کردم. فراخوان نمایشنامهنویسی شیدای دهکردی را در سایت خبربان یافتم و نمایشنامهی «حاجبابا پدر من نیستم» که مورد لطف داوران جشنواره قرار گرفت، در واقع اولین نمایشنامهای است که نوشته ام.
حسین خاموشی در گفتگو با خبرنگار ایران تئاتر در چهارمحال و بختیاری عنوان کرد مهمترین چالش بیشتر هنرمندان معیشت است و نویسندگی در حاشیه است.
خاموشی افزود: من تا کنون در چند جشنواره داستان برگزیده شدم. فکر میکنید اولین سوالی که ازمن پرسیده میشود چیست؟ «چقدر بهت میدن؟» کار شخصی من سنگ کاری است و مستقیما ۱۲ ساعت از روزم را میگیرد. شغلم از لحاظ بدنی سخت است. یک جزوه دارم که در آن نکات نویسندگی را یادداشت کردهام. هر بار که میخواهم بنویسم باید آنها را مرور کنم. به واسطهی آن دفترچه به دنیا و زندگی دومم، نویسندگی ورود میکنم و برای ساعاتی میتوانم از فکر معیشت و کار فاصله بگیرم.
این نویسنده جوان مهمترین انگیزه خود برای شرکت در جشنواره ها را جایزه عنوان کرد و گفت: مثل بیشتر نویسندههای تازهکار نه خوانندهای دارم، نه حامی و نه ارتباطهای گستردهای و باید بگویم در این حوزه برگزیده شدن در جشنوارهها به من میقبولاند که نویسندهام.
خاموشی درباره برگزاری جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی یاد آور شد: این جایزه ۸ ساله شده و اکنون در دوره چهارم خود به صورت ملی برگزار شده است. طبعا خیلی از نواقص آن برطرف شده اما پیشنهاد من برای این رویداد پیشنهادی است که اکنون در جایزهی داستان ارغوان اجرا می شود، در این جایزه ایدهی جالبی تحت عنوان «برندهی برندگان» است که در آن فقط برگزیدههای دورههای قبل میتوانستند شرکت کنند و به ذهن می رسد به ماننده ایده جایزه ارغوان جایزه شیدای دهکردی نیز از این ایده بهره ببرد.
خاموشی موضوع نمایشنامه «حاجبابا پدر من نیست» نمایش برگزیده این جایزه را درباره پسر ناخلف خانوادهای عنوان کرد که پس از ازدواج با دختری که انتخاب پدرش نیست، به مدت چهار سال از توجه و حمایت خانواده محروم میشود این سرآغاز سقوط این پسر و ناراضایتی همسرش در زندگی مشترک است.
نویسنده برگزیده جایزه نمایشنامه نویسی شیدای دهکردی افزود: محوریت اثر من درد مشترک اکثر جوانهای ایرانی است. دغدغهها و چالشهایی که اقتصاد کشور برای من جوان در شرقیترین نقطهی کشور بهوجود آورده با جای جای ایران مشترک است. مسلما توجه به زیستبوم تنوع به آثار تولیدی میبخشد. من سنگکارم. الان نمای رومی و مدرن چهرهی تمام ساختمانهای شهر را شبیه هم کرده چرا که از معماری اصیل و سنتی خودمان دور شده ایم. فکر میکنم اثری با مشخصههای بومی شانس بیشتری برای دیدهشدن در خارج از مرزهای ایران داشتهباشد.
خاموشی در پاسخ به این سوال که چه انتظاری از مسئولین کشور دارید گفت: در عرصهی هنر من هیچ هم نیستم. خیلی بزرگترها از من بارها و بارها گلایه کردند و کسی صدایشان را نشینده. انتظاری ندارم. فقط آرزو میکنم که مدیران فرهنگی کتاب بخوانند. همین اینطورگوشهایشان
شنوا میشوند.