در حال بارگذاری ...
...

نگاهی اجمالی و مفهومی به نمایش «کل»

نمایش «کل» آرکتایپی امروزی است

مهدی جعفری فارسانی : نمایش "کل" یکجور آوردن یک کهن الگو یا آرکتایپی امروزی از باورهای ادبیات شبانی بختیاری ها است.بر ساختن کادنسی میان اسطوره و افسانه به شمای زیسته ی امروزی و مدرن/ چرا که نما و بنای اسطوره هیچ وقت منسوخ نمی شود بلکه تغییر شکل می دهد ، و سینه به سینه در فردای خودش نضج می گیرد.

اتمسفری که در لمحاتی از نمایش شکل می گیرد تماشایی و بکر است. که با توجه به اینکه مخاطب به لحاظ بصری سوگواری و تیرگی می بیند امّا آن چه بازتاب دهندت می شود یکسره رنگ است.اثر نیامده که آداب زیبایی شناسانه مخاطبش را به بازی بگیرد و برود گیرم با جادوی رنگ بلکه اتمسفری ایجاد می کند که مخاطب در ذهن اش تفسیری ناب می سازد.

یعنی متن دائمن فضای شکار را تداعی می کند امّا در اجرا ماهیّت درونی این انگاره را که همین خودش تعلیق بصری اثر می شود و به چیدمان حرکتی اثر معنا می‌بخشد.

استفاده آگاهانه از خنیاگری که به نوعی خلّاقانه نمایش های «گوسانهای» ایرانی را تداعی می کند و یا نگرشی امروزی به «کاتاکالی»

ضبط و بسط اسطوره ای اثر را می برد به شمایی از «دیانا» الهه ی شکار در ایران/نقب زدن به اینکه «دیانا» که هم الهه ی شکار و الهه ی پاکدامنی ست اینجا در نمایش "کل" استحاله ای می شود از زنی بختیاری که در پایان اثر گوزن می زاید/ امّا چرا گوزن؟

آیا این زایش استعاره ای از زایش صلح نیست؟

و یا گرامی داشتن دیگری ، طبیعت ، و منع شکار و نفی خشونت؟

این ها همه هست حتّا استعاره ای تلویحی به فداکاری برای صلح و مخدوش کردن هر نزاع و خشونتی..انگار داستان و برخوانی دیگرگونه ای از «ایفی ژن» دختر «آگاممنون»که پدرش به هنگام جنگ «تروا» او را قربانی راه «آرتمیس»الهه ی شکار یونانی ها نمود تا بادهای موافق را برای حرکت کشتی های خویش از طرف خدایان جلب کند..که در این اثر چیدمان حرکتی اجرا به توفانی مفهومی پنداری مانع می سازد برابر هر چه پلیدی ست.باری این همه ارجاع ها در ذهن مخاطب شکل می گیرد که ستودنی ست.

و ستودنی تر آن که همین خرده روایت های اجرایی نه در اطوار حرکتی می ماند و نه در دام کلان روایت خودش/

فضاها عدم قطعیت دارند حتّا مود ها دائمن بینی ما بین حالت اسطوره - افسانه یی خود با کانسپی امروزی نوسان دارند - که شکل دهنده ی این همه تکثر و همان اتمسفری ست که اثر را بکر و تماشایی می کنند.یکجور مؤلفه ی «کم دوامی و ناپایداری» پست مدرنیسمی را هم متبادر می کند.

که بر شناج همین هم پافشاری نمی کند تا اثر روی یافته های خودش بایستد.

هر چه می شنوی هر چه می بینی میزانسن می شود و معنای مجاب تر و تازه تری می سازد که پرداختن به آن در این مقال نمی گنجد.

باری ، می بالم به این تیم جوان هم تبار به کارگردانی مصطفی محمدی که این چند سال دویدند و آموختند و بالنده و بی پیرایه  جانی دوباره به تئاتر سرزمین مادری ام هبه کردند.

دیالوگ خودش میزانسن است و اثر « کل » یک گوسان خوانی پسامدرنیسمی ست که اسطوره را به ایوان تماشای مخاطب امروزش آورده مثل یک گلدان شمعدانی در تراس

به سادگی امّا ژرف//

به گزارش تئاتر چهارمحال و بختیاری، نمایش «کَل» به نویسندگی مصطفی محمدی‌دوست و جواد خاکسار  و به کارگردانی مصطفی محمدی‌دوست تولید استان چهارمحال و بختیاری شهر فارسان است که شندیده ها حاکی از آن است به فستیوال هایفست ارمنستان راه یافته است. این نمایش سال 1400 منتخب جشنواره تئاتر استانی بود و در جشنواره بین المللی فجر نیز حضور داشت.